همه ما میدانیم که فراهم کردن مکانهای امن، سالم و حمایتی برای پناهندگان و مهاجران، برای دولتهای ملی، سازمانهای کمکرسان و جوامع میزبان یک امر ضروری است. افراد آواره، متحمل اختلالات و تلفات آوارگی شده و در بسیاری از موارد آسیب ناشی از شرایطی که آنها را مجبور به فرار کرده آنان را در معرض خطر بالای بیماری روانی قرار میدهد.
این آسیب تنها رنج نیست، بلکه به نظر میرسد که افراد را کمتر دچار آسیب روانی کرده و سرمایه اجتماعی این افراد را دچار مخاطره میکند. هدف مرکز خدمات اجتماعی حامی در دوره های آمورشی خود رسیدگی به این وضعیت نیز هست.
دورههای تقویت اجتماعی در زیر مجموعه مهارتهای زندگی از همین دسته میباشند. سلامت روانی افراد مهاجر و پناهده و یا در معرض جابجایی اجباری ، به طور قابل توجهی سرمایه اجتماعی خود را از دست دادهاند.
مداخلات برای ارتقا سلامت روان در دورههای آموزشی یا مشاوره فردی میتواند به این افراد کمک شایانی را کند.
کنوانسیون 1951 پناهندگان، پناهنده را به عنوان فردی تعریف می کند که به دلیل ترس موجه از آزار و اذیت، درگیری، خشونت عمومی یا سایر شرایطی که نظم عمومی را به شدت مختل کرده است، قادر نیست یا نمی خواهد به کشور مبدأ بازگردد، چنین جمعیت هایی که به دلایل نژادی، مذهبی، ملیت، عضویت در یک گروه اجتماعی خاص یا عقاید سیاسی آسیب پذیر شده اند، مجبور بوده اند خود را از محدوده قانونی دولت خود رها کنند و نیاز به حمایت بین المللی داشته باشند. آوارگان اجباری، یک اصطلاح کلی تر، کسانی هستند که به دلیل شرایط خارج از کنترل آنها از جمله جنگ، فقر، ناامنی غذایی، آزار و شکنجه، نقض حقوق بشر، مخاطرات طبیعی، سوء استفاده و تروریسم مهاجرت می کنند .(اکثریت بهرهمندان افغان مراکز حامی را این افراد و مهاجران اقتصادی تشکیل میدهند).
«کشور اولین مقصد پناهندگی» که پناهجویان در اولین گذر از مرز وارد آن میشوند ممکن است بتواند امنیت و کفایت مادی قابل توجهی را ارائه دهد، اما ورود در ابعاد میلیون همانند آنچه که برای ایران اتفاق افتاده است، منابع محلی را تحت فشار قرار می دهد.
فشار جامعه محلی در کنار مسائل فردی شخص نظیر اینکه، آوارگی چقدر طول می کشد، آیا شرایط اسکان ایمن و مناسب دارند، آیا آنها باید دوباره جابجا شوند، آیا دولت محلی از آنان حمایت می کنند یا نه، آیا خانواده های خود را دوباره میبینند یا خیر و شرایط دشوار اقتصادی، عوامل استرس زای اصلی سلامت روان هستند.
بنابراین از دست دادن چند سطحی منابع مادی و روانی اجتماعی ناشی از بلایا (چه طبیعی و چه ساخته دست انسان)، به نوبه خود، مشکلات سلامت روانی قابل توجهی را در میان افراد آواره ایجاد می کند و زمانی که افراد آواره در نهایت به پناهگاه میرسند، بسته به درگیریهایی که ترک کردهاند و نحوه سفر، ممکن است مجموعهای از حوادث بالقوه آسیبزا را تجربه کرده باشند .
سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی افراد مهاجر،آواره و پناهنده، پیوندهای مستقیم با سلامت روان دارد. دست دادن منابع، بر سلامت روان افراد تاثیر گذاشته و به تبع آن بر سرمایه اجتماعی نیز اثر دارد.
برای تقویت سلامت روان و به تبع آن تقویت ظرفیت اجتماعی، روابط گروهی بسیار تاثیرگذار است. مطالعات نشان داده اند که خانوارهایی که سرمایه اجتماعی بیشتری دارند، راحت تر از از بحران روانی عبور میکنند.
سرمایه اجتماعی اغلب تنها دارایی باقی مانده ای است که پناهندگان برای دسترسی به معیشت یا اقدامات صرفه جویی در هزینه ها یا استفاده به عنوان نوعی شبکه ایمنی اجتماعی در اختیار دارند. در نتیجه، سرمایه اجتماعی تاب آوری پناهندگان را افزایش می دهد و اثربخشی کمک ها را بهبود می بخشد . سرمایه اجتماعی می تواند از مشکلات سلامت روانی مانند افسردگی و استرس پس از سانحه محافظت کند .
سرمایه اجتماعی و انسجام اجتماعی با سلامت و رفاه عاطفی پناهندگان مرتبط است . تحقیقات نشان داده است که بازماندگان بحران هایی مانند پناهندگان از سرمایه اجتماعی برای کمک به بازسازی حس عادی بودن استفاده می کنند.
سلامت روان با سرمایه اجتماعی و ارتقا وضعیت اجتماعی رابطه مستقیم دارد. از سوی دیگر از دست دادن سرمایه اجتماعی که جابجایی اجباری آن را تحمیل میکند ، میتواند مشکلات سلامت روانی را که سرمایه اجتماعی میتواند مهار کند (مانند افسردگی و استرس پس از سانحه) .
نقطه شروعی مفید برای بهبود سلامت روان در میان پناهندگان و آوارگان یا مهاجران تقویت اجتماعی است که انجمن حامی در مراکز خدمات اجتماعی خود بر این مساله تمرکز ویژه دارد. تقویت یا ایجاد سرمایه اجتماعی، به ویژه انواع پل زدن و پیوند دهنده، منبعی حیاتی برای کمک به این گروه آسیب پذیر به نظر می رسد. که کلاسها و دورههای آموزشی برای خانوادهها به این مساله کمک شایانی میکند. مراکز حامی در بخش خدمات اجتماعی خود به دنبال این هدف هستند تا مداخلات سرمایه اجتماعی را در میان پناهندگان و سایر آوارگان اجباری بررسی کنند و بر مشکلات روششناختی آنان غلبه کنند. ما با دعوت از متخصصان حوزه سلامت روان سعی داریم تا بر تا بر مداخلات چندسطحی زنجیرهای تمرکز کنیم و با با تقویت سرمایه اجتماعی جامعه مهمان در کنار جامعه میزبان بتوانیم در این مداخلات افرادی را که نیاز به مراقبتهای بهداشت روانی فردی دارند شناسایی و به آنان آموزش دهیم.