تلاشهایی برای کاهش خشونت در محله های افغان نشین
حامی – تجربه بيش از 15سال فعاليت حرفه ای در حوزه پناهندگان و به ویژه زنان و کودکان مهاجر و پناهنده مقیم ايران نشان داده كه یکی از جدیترین معضلات زنان مهاجر افغان در ایران تحمل خشونتهای خانگی مبتنی بر جنسیت است که اغلب از سوی مردان فامیل اعم از پدر، برادر، همسر و حتی نزدیکان مرد درجه دو اعمال میشود که اصولا در فرهنگ کهن حاکم در نگرش و سنتهای جامعه افغانستان و تاثیرات جانبی آن ریشه دارد.
طرح کاهش خشونت علیه زنان مهاجر افغان در ایران نیز در همین راستا طراحی و برنامهریزی شده و با توجه به گستردگی و پراکندگی جمعیت مهاجر افغان در شهرها و روستاهای کشور و توجه به معضلات و مشکلات پیچیده این جامعه؛ اجرای این طرح در قالب یک طرح توانمند سازی و بسیج اجتماعی امکان پذیر بوده است. از یک سو شناسایی؛ آموزش و توانمند سازی گروههای سنی جوان و با تحصیلات حداقلی دیپلم و لیسانس از میان مهاجرین افغان مقیم ایران و از سوی دیگر بهره گیری از سیستم آموزش خوشه ای و ترویج مباحث ارائه شده از طرف گروههای آموزش دیده به جامعه محلی خود.
در این طرح که در دو شهر تهران و مشهد که از جمله شهرهای بزرگ مهاجر نشین کشور محسوب میشوند؛ 100 نفر از جوانان پناهنده افغان اعم از زن و مرد انتخاب شدند تا با کسب آموزشهای فشرده ای با محورهای حقوقی؛ روانشناختی؛ بهداشتی و جامعه شناختی در 4 گروه 25 نفره آمادگی ورود در جامعه محلی خود به عنوان تسهیلگر محلی را پیدا کردند. آنها در مسیر کاهش آسیبهای اجتماعی رایج در جامعه مهاجران و با محوریت مقابله با خشونتهای خانگی توانمندیهای لازم را به دست آورده و طرح هایی را در محله هایی که در آنجا ساکن بودند؛ اجرایی کردند. طرح هایی که نتایج نخستین به دست آمده از آن نشان از تاثیرگذاری آموزش تسهلیگری به جمعیت تحصیلکرده و جوان افغان داشته و خوشبختانه در همین زمینه شاهد شکل گیری حوزه های گفتمانی با روحانیون و ریش سفیدان محل برای کاهش انواع خشونت ها علیه زنان و کودکان هستیم.
خشونت خانگی یکی از انواع خشونت است که از طرف بزرگسالان یا مردان اعمال میشود و باید تحت نظر و دقت بیشتری قرار گیرد، زیرا در محدوده خانواده، همیشه خشونت از جانب فرد قدرتمند (قدرت بدنی، اقتصادی، اجتماعی) بر فرد بیقدرت یا کم قدرت اعمال میشود. در این حالت، قربانی به دلیل ضعف اقتصادی و اجتماعی، در موقعیت وابستگی به فرد قدرتمند قرار دارد و از آنجا که در اکثر موارد از حقوق انسانی، اجتماعی خود آگاهی ندارد، قادر به پایان بخشیدن به این شرایط نیست و در مواردی که سعی میکند به مقاومت و دفاع از خود بپردازد، چون هیچ پشتیبانی ندارد، شرایط زندگی را برای خود سخت تر میسازد. قربانیان خشونت خانوادگی به شدت محتاج کمک و پشتیبانی جامعه، دولت، نهادها و سازمانهای گوناگون هستند تا از شرایط سخت زندگی خود رهایی یابند.
ویژگی مشترک در زنان خشونت دیده
یکی از نکاتی که در تحقیقات این رشته همواره مورد نظر بوده، به دست آوردن ویژگی های مشترک زنانی است که مورد خشونت واقع شده اند زیرا، گمان بر این بود که این زنها ویژگیهای شخصیتی خاصی دارند، مثلاً اعتماد به نفس پایینی دارند، یا تقسیم نقش سنتی در خانواده شان حاکم است، اما نتایج تحقیقات خلاف اینها بود و نشان داد که این زنها هیچ نوع تفاوت قابل ذکری با زنهای دیگر ندارند.
هر چند که ویژگی مردانی که نسبت به همسر خود خشونت میورزند، گفته شد. اما در یک جمعبندی باید گفت که مردها از هر طبقه اجتماعی، با هر میزان سواد و تحصیلات و با هر نوع وابستگی قومی و مذهبی ممکن است زن خود را مورد خوشنت قرار دهند و از طرف دیگر زن نیز بدون توجه به طبقه اجتماعی خود، سطح سواد و تحصیلات، وابستگیهای قومی و مذهبی ممکن است مورد خشونت قرار بگیرد. این رفتار خشونت آمیز و پذیرش آن بیش از آنکه فردی باشد، اجتماعی است و در شرایطی که هنوز الگویی مثبت تلقی میشود و حتی به نوعی تشویق میشود نباید انتظار دیگری داشت.
در چند جمله خشونت علیه زنان در جامعه مهاجران افغان در ایران از دلایل متعددی برخوردار است
- حاکمیت فرهنگ سنتی مردسالارانه به عنوان یک فرهنگ غالب در ارزشها؛ تفکر و کنش اتباع افغانستان و بالتبع مقید بودن جامعه مهاجران افغان در ایران به فرهنگ و ارزشهای کهن ملی خود.
- آسیبهای روانی ناشی از مهاجرت و پناهندگی و تطبیق با محیط جدید که معمولا با اختلال روانی و رفتاری همراه است
- پائین بودن سطح آموزش زنان به دلیل عدم دسترسی به آموزش ناشی از محدودیتهای خانوادگی و اجتماعی که به طور معنا داری به کاهش اعتماد به نفس و پذیرش خشونت در خانواده اثر گذاشته است.
- عدم ادغام اجتماعی مناسب در محیط؛ پایبندی فراوان به آداب و سنن جامعه پدری؛ ناتواناییهای فردی ناشی کم سوادی یا بی سوادی به منظور برقراری ارتباط مثبت و موثر با جامعه میزبان. ناکامیهای اقتصادی خانواده و تشدید مشکلات مالی ناشی از ناپایدار بودن و یا فقدان سیاستهای دولتی برای اشتغال به کار پناهندگان و مهاجران که به طور طبیعی بر کنشهای رفتاری مردان علیه زنان در خانواده تاثیر گذار است.
- انزوا و لطمه فردی و اجتماعی زنان مهاجر در محیط اجتماعی جدید . به طور معمول مردان پناهنده ناگزير اند كه براي تأمين معاش وارد جامعه ميزبان شوند، اما زنان پناهنده به طور سنتي درگير مشاغل خانگي هستند و به دور از فضاي اجتماعي جامعه ميزبان ميمانند. اين امر در مورد زنان افغان از شدت بیشتری برخوردار است که از یک محیط کاملا بسته با فرهنگ اجتماعی روستایی و سنتی وارد محیط اجتماعی نیمه سنتی و شهری شوند. اين انزوا علاوه بر عدم رشد و توسعه شخصيت اجتماعي آنها، باعث ميشود كه حوزه خصوصي زندگي آنها از ديد عموم پوشيده بماند و امکان هر گونه نظارت اجتماعی و مداخله در موارد خاص و حاد نیز از بین برود. زندگی مخفیانه در کنار فقدان شرایط نظارت بر زندگی عمومی و خصوصی افغانها در ایران در عین حال امکان فرار بیشتری را برای مردان افغان فراهم کره است؛ مرداني كه با همان ارزشهاي سنتي خانواده در افغانستان در ايران حضور يافتهاند و ورود در محیط اجتماعی جدید هم مانع از تحدید آداب و سنن مانوس نشده است. در مقابل زنانی هستند که به دلیل عدم ارتباط با جامعه پیرامونی ناگزیر از پذیرش هر گونه خشونت فیزیکی و روانی از سوی خانواده و به ویژه همسر خود است.
- تعدد زوجات و فرهنگ چند همسری در مردان افغان، فرار از بار مسووليت سرپرستي خانوار و سپردن آن به زناني كه فاقد مهارتهاي فردي و اجتماعي لازم براي كسب درآمد هستند نیز از جمله عوامل ارتكاب خشونتهاي خانگي متعدد و اعمال تبعيضهاي مبتني بر جنسيت در میان جامعه پناهندگان افغان است که به نظر ریشه در فرهنگ؛ آداب و رسومی دارد که در شرایط خاص سیاسی و اجتماعی افغانستان در بیش از 3 دهه جنگ و خشونت نهادينه شده است. تاثیرات اجتماعی این پدیده در ایران؛ زنان مهاجری است که تا سالیان دور به حال خود رها شده و هیچ راه گریزی نیز برای خاتمه شرایط حاکم بر خود را نمییابند. متاسفانه این موضوع در کنار رشد نگرش منفی جامعه میزبان نسبت به مهاجران افغان و بویژه مهاجرانی که در سالهای اخیر وارد شده و هنوز فرصت راهیابی به جامعه عمومی را نیافته اند نتیجه ای جز غفلت و نادیده انگاری را براي اين زنان رقم نزده است.
در کنار تمام شواهد و نمونههایی که هر روزه از بالا بودن نرخ خشونت خانگی در میان خانوادههای مهاجر افغان مقیم ایران حکایت میکند؛ مراجعه به گزارش تحقیقی که در سال 1389 توسط کارشناسان انجمن و در یک جامعه آماری 100 نفره و با هدف بررسي میزان خشونت و همسرآزاری در بین زنان افغان ساکن در منطقه کن تهران به صورت اتفاقی انجام شد؛ نیز موید نگرانیهایی است که در خانوادههای پرجمعیت مهاجران به وضوح قابل لمس است.
نتيجه نهایی حاصل از پژوهش حاكي از آن داشت كه میزان همسرآزاری و خشونت علیه زنان افغان به طرز نگران کنندهای بالا است و این نکته رانیز نبایداز نظر دور ساخت که آمار به دست آمده با توجه به محدودیتهای فرهنگی حاکم بر زنان مهاجر مبنی بر پذیرش رفتارهای خشونت آمیز مردان فامیل و نیز اختفای میزان و شدت خشونت به منظور حفظ آبروی خانواده بوده و چه بسا که برخی آمار و نتایج دیگر هنوز از چشم ما و دیگر پژوهشگران این حوزه دور مانده باشد.
دغدغه های حامی برای جلوگیری از خشونت
تمام آنچه تا بدینجای گزارش به آن اشاره شد انجمن را بر آن داشته تا بنا بر مسوولیتی که همچنان از سالهای گذشته در مسیر بهبود وضعیت زنان و کودکان پناهنده در ایران بر دوش گرفته، با ارائه نگرانیها از یک سو و راهکارهای پیشنهادی از سوی دیگر زمینه رفع و یا حداقل کاهش مسایل و مشکلات ناشی از مهاجرت را بر زنان پناهنده و مهاجر ساکن در ایران را فراهم آورد و از طرف دیگر امکان بازگشت پایدار مهاجرین به کشورشان را تسهیل بخشد. همچنین انجمن تلاش کرده تا با اجرای برنامههای آموزشی برای جمعیت مهاجر و پناهنده نسبت به توانمندسازی فردی و اجتماعی آنها همت گمارد. با این رویکرد که هرگونه اقدام مثبت برای بهبود وضعیت مهاجران در ایران تلاشی است مثبت برای کاهش آسیب های اجتماعی ناشی از شکاف میان جامعه میزبان و مهاجر در کشور.
1 دیدگاه دربارهٔ «گزارشی از کارگاه مقابله با خشونت خانگی در جامعه مهاجران افغان»
دید گاه مثبتی دارم