برق زندگی توی چشمهای تیلهای گزارشی است که روناک حسینی خبرنگار روزنامه آرمان، طی بازدید عیسی موسوی نسب، مدیر کل اداره امور اتباع و مهاجرین استان تهران از مراکز یک و دو آموزش پایه شورآباد در روز چهاردهم ماه جاری، تهیه کرده است که در ادامه بخشی از آن را خواهیم آورد:
کفشهایشان را که دم در نمازخانه درآوردهاند نگاه میکنم. کفشهای کتانی خسته. پاشنههای خوابیده، بندهای چرک، چروکهای روی کفش پر از قصه کوچههای خاکی و خسته از دویدنها و کار تا نیمههای شب اما پر از شور زندگی رنگی کودکانه. وقتی که دستهجمعی، کلاس به کلاس جلوی دوربین عکاس میخندند از ته دل و برای هم شاخ میگذارند و هر کدام دوست دارند معلم بیاید کنار دستش بایستد توی عکس و… کی باورش میشود که این مدرسه یک مدرسه عادی نیست؟ کی تصورش را میتواند بکند که اگر بچهها الان جای کلاس و پای درس معلم نشستن توی کوچهها و خیابانهای شهر رها بودند چه بر سرشان میآمد؟ بچههایی که بعضیشان توی ایران به دنیا آمدهاند و بعضی دیگر دوسه سالی بیشتر نیست طعم تلخ دوری از وطن و زندگی در غربت-هرچند شاید با وضع و حال بهتر- را مزه کردهاند. انجمن حامی برای حمایت از زنان و کودکان اتباع تاسیس شده و چند سالی است که با وجود همه سختیها توانسته برای بچههای افغان امکان تحصیل فراهم کند، چه آنها که پول رفتن به مدارس دولتی را ندارند یا کپرنشیناند و کیلومترها دور از نزدیکترین مدرسه هستند و چه آنها که پی کسب و کار بودهاند و به هزار دلیل از مدرسه جا ماندهاند. فاطمه اشرفی، موسس حامی میگوید، توی این سالها مشکلات فراوانی داشتهاند که گاهی پشیمان و خسته و از همه جاماندهشان نکردهاند. اما هر بار که به این فکر کردهاند که همه امید بچهها به آنهاست و هر بار که تصویر خنده پرنشاط بچهها به دور از دغدغههای کار و فقر خانواده را به یاد آوردهاند، خستگی دمش را روی کولش گذاشته و در رفته. رفتیم به بازدید یکی از این مدارس در شورآباد. همراه مدیر مدرسه و مدیر اداره اتباع استان تهران و چند نفر دیگر از کارمندان این اداره.
عکس: الهه بیات