سخنران اول خانم سیما سمر
(رییس سابق کمیسیون حقوق بشر افغانستان)
اتفاقاتی که در دوران بیست سال گذشته داشته ایم و حال با وضعیت جدید، اوضاع به صورت خواهد بود.
تشکر از خانم اشرفی و همکاران حامی برای برگزاری این جلسه. به نظرم من نمی شود قضایای افغانستان را بدون نگاه بر گذشته چهل ساله ان بررسی کرد. جنگ ویرانگر نه تنها بر ساختار های اقتصادی تاثیر می گذارد بر مناسبات انسان ها نیز تاثیر می گذارد. به دلیل نبود امنیت فضای مردسالاری بر جامعه حاکم می شود و نیروهای آسیب پذیر به بهانه امنیت ، حتی طبقه روشنفکر نیز بر زنان سخت می گیرند و مانع آزادی های زنان می شودند.به دلیل اینکه از خانواده حفاظت کنند که بخشی از آن ضروری است و بخشی ناشی از تفکرات مردسالاری است. حمله روسیه به افغانستان این زمینه را رشد داد و زمینه افراط گرایی را در این کشور را توسعه داد. در سال های 70 حزب اسلامی مواضع محافظه کارانه تا حدودی داشتند اما هیچ گاه این تفکرات افراطی حاکم نبود. بنابراین جنگ باعث شد مقاومت مردم به شکل مذهبی در آمده و با حمایت آمریکا، انگلستان و عربستان باعث ترویج دین مرد سالارانه و خشونت علیه زنان شد. بی جا شدگی در سطح وسیع باعث شد مساله تعلیم و تربیت نیز به شدت آسیب دید. آموزش که برای کودکان افغانستان از بین رفت ، کودکان این کشور به مدارس دینی گسیل شدند و تفکرات افراطی به تدریج رواج یافت. قرار دادن زنان در درجه دوم از آسیب های دیگر بود. تبعیض در خانواده علیه زنان و کودکان و این طرز فکر نهایتا بر کل جامعه تحمیل می شود. عدم رعایت برابری و آزادی های اجتماعی، سیاسی و همه انواع آزادی به عنوان حق بشری که ارزش انسانی است بی اهمیت می شود. در جامعه بی قانون این بی عدالتی در همه ابعاد جنسیتی، مذهبی و غیره هر روز قدرت می گیرد.
این اندیشه که متاسفانه برخلاف اسلام است بسیار واضح است. اسلامی که با آیه خواندن شروع می شود از نگاه افراطی به حاشیه می رود.
در حج که تبلور سلام است همه زنان و مردان با روی باز به انجام اعمال می پردازند، حال چگونه در افغانستان زنان باید روی خود را بپوشانند. نگاه مالکانه طالبان بر زنان ناشی از نگاه مرد سالارانه است و خشونت علیه زنان را ترویج می کند.
متاسفانه اعمال خلاف ارزش های انسانی و اسلامی طالبان هر روز بیشتر می شود. طالبانی که در وهله اول نا امنی را به ار مغان آورده است برخلاف نظر دیگران جنگ را پایان نداده است. زیرا پایان جنگ بدون امنیت ممکن نیست. در جامعه ای که فقر، نا امنی و تبعیض وجود دارد جنگ تمام نشده است.
این تفکر می تواند در جهان اسلام به راحتی گسترش یابد، در کشورهای اسلامی این تفکر امکان ترویج را دارد.
با تمام تلاش ها سقوط افغانستان یک ناکامی دست جمعی است . که به ضرر همه است چه مردم افغانستان و چه منطقه و چه جهانیان. حال به جای پیدا کردن مقصر باید برای بهبود تلاش کنیم. احترام به ارزش های حقوق بشر و کرامت انسانی و آزادی ها شاید تنها راه نجات باشد.
رویکرد ظالمانه طالبان به دین و معرفی زنان به عنوان لشگر زنان، باعث می شود که طالبان بخواهد حضور زنان را کم رنگ کند و متأسفانه طالبان خود را قرائتی از دین می داند و اندیشه های پلیدش را به اسلام منسوب می کند.
خانم هما علیزای
(قاضی و از تدوین کندگان قانون زنان در افغانستان در دوران قبل از طالبان و بعد از سال 2001 و روی کار آمدن دولت جدید.)
ما کار ها و همکاری های متعددی با با عزیزان در ایران در زمینه تدوین قوانینی زنان داشته ایم. پیشرفت های عرصه حقوق زنان در چند سال گذشته برای همگان واضح است.
زنان امروز در معرض نقض حقوق بشر و انزوا قرار دارند از انسانی ترین حقوق شان محروم شده و قوانین آنان نقض می شود. طالبان که خشونت ها و رویه های افراطی شان بر یاد همه است ادعای تغییر می کنند در حالی که پس از به قدرت رسیدن و با اعلامیه جدید شان نشان دادند که قوانین انسانی را عمل می کنند و تنها معیار ما قوانین شریعت می باشد و صد افسوس که شریعت را نیز خوب نشناخته اند. بستن مدارس دختران اخراج زنان از ادارات نشان می دهد که طالبان تغییر نکرده اند.
چاب بنر و اطلاعیه سعی دارند که هر روز عرصه زنان را سخت تر کنند. از مقر وزرات زنان امروز وزارت امر به معروف برای سرکوب زنان فعالیت می کنند. این طرح طالبان تنها در محوریت مبارزه با زنان است. زنان افغانستان از نگاه آن زنان از دین خارج شده هستند. طالبان هدفش حذف سیستماتیک زنان از عرصه جامعه است.
طالبان با باور های پشتون که به آن برچسب دین را زده است و با فشار قرار دادن زنان و حقوق شان بهانه ای برای امتیاز گرفتن از غربی ها شده است. طالبانی که زن را عامل فساد می شناسد هیچ وقت به حقوق زنان باور ندارند.
پس با این زمینه در این حکومت زن جایی در دستگاه قضایی هم نخواهد داشت. این سیستم حقوقی طالبان جامعه قضایی افغانستان را نابود کرده است.
در این سیستم جدید بدویت به جای قانون خانواده برای زنان حاکم شده است. قضات جدید هیچ علمی از قوانین و حقوق مدنی ندارند و ملاها جایگزین سیستم قضایی شده اند. عدم حضور اقوام غیر پشتون از سیستم حتی برای کارمندان عادی بسیار مشهود است. اخیرا با لغو سیستم دادستانی مستقیما پلیس وادار می سازند که پرونده های را مستقیم به دادگاه ملاها بفرستند. حکمی بدون قانون و هیچ سیستم قضایی صادر می شود.
نظام شرعی سابق طالبان که با جرم ها به شکل شدید برخورد می شد در حال برگشت است. بازگشت اعدام های خود سرانه در خیابان ها برگشته است که تبلور سیستمی است که طالبان به وجود آورده اند. به نظر من فاتحه عدل و عدالت در افغانستان خوانده شده است.
خانم اشرفی
قرائت طالبان از دین در حال نابودی تمام دستاوردهای انسانی در افغانستان است که مبتنی بر هیچ ارزش انسانی نیست و صرفا نظرات شخصی افراط گرایان طالبان است.
خانم حمیرا ثاقب
(رییس سابق نهاد خبرگزاری زنان افغانستان، فعال حقوق زنان)
در طول این یکسال شرایط بدی بر ما گذشت اینکه شاهد باشیم که چگونه همه تلاش ها و دست آوردهایما یک شیه نابود شد فقط می توانم سکوت کنم.
حضور طالب در افغانستان زمینه های بسیاری داشته است و قربانی اصلی این کشمکش ها و حضور افراطی ، زنان در صدر همه تهدید ها قرار دارند. حقوق زنان به کلی نابود شده است. من به علت تجربه فعالیت در عرصه زنان می خواهم بگویم که ما با وجود همه مشکلات چگونه ما زنان توانستیم جای خود را در جامعه باز کنیم. در سال 2012 در دانشگاه کابل و در رشته خبر نگاری حضور بالای زنان بسیار محسوس بود. دختران خبرنگار در دو دهه افغانستان چهره خبر نگاریش مورد تعدیل قرار گرفت و زنان خبر نگار در این عرصه تاثیر زرفی گذاشتند. این زنان خبر نگار در صف اول مبارزه علیه خشونت بودند . مطرح کردن مسائلی مثل حق طلاق ، خشونت و ….. را زنان به گوش جامعه رساندند.
قانون منع خشونت به روی میز آمد و این ناشی از تلاش زنان خبرنگار بود. هزاران خبرنگار زن مسئولانه در حال فعالیت در عرصه اخبار بودند، اما امروز با آمدن طالبان متاسفانه ما توقف گردش اطلاعات مخصوصا در حوزه زنان مواجه هستیم. از 2001 تا 2021 ما شاهد قتل خبرنگاران مخصوصا زنان توسط طالبان بودیم.امروز همه رسانه های زنان فعالیتشان متوقف شده و نابود شده است. هزاران کارمند رسانه زن بیکار شده اند. زنان سرپرست اجازه کار کردن در رسانه ها ندارند. و طالبان اخطار داده اند که هیچ زنی حق کار در این زمینه ندارند. وقتی ما صدای زنان را نداریم، اوج تبعیض جنسیتی را شاهد هستیم. شکنجه و زندانی کردن زنان، همچنین خبر نگاران اولین نتایج روی کار آمدن طالبان است.
طالبان همواره در حال کنترل تولید محتوای رسانه است و همه مطالب مربوط به زنان حذف می شود. خانواده نیز از ترس سرکوب زنان خود را سرکوب می کنند.
به باور من وقتی زنان و حقوقشان پایمال می شود، تنها یک باورسیاسی است و ارتباطی به دین ندارد. تصمیم سیاسی طالبان بر محدودیت ترفند مدافعان طالبان است ، که متاسفانه این گروه حاکم زورگو با نقاب دین بر چهره هر چه می خواهد انجام می شود.
ما شاهد هستیم ازدواج اجباری به شدت افزایش یافته که شروع دوباره اقدامات طالبان است.
مسئولیت انسانی نباید اجازه دهد که حقوق زنان به بهانه مساله داخلی مردم افغانستان پایمال شود. این سرکوب نقض سیستماتیک حقوق بشر است.
خانم اشرفی
طالبان به دنبال حذف زنان است و وظیفه ما این است که اگر صئای زنان را در تلاش برای مبارزه می شنویم هر کدام در جایگاه خود صدای برای انعکاس صدای آنان باشیم.
خانم خ.ع از داخل افغانستان
(فعال حقوق زنان از معدود فعالینی که در داخل افغانستان باقی مانده اند.)
تمایل دارم خاطرات خود را از نقض حقوق بشر و حقوق زنان می خواهم شما را شریک کنم از روز سیاه 15 آگوست برایتان بگویم.
از تعهدی بگویم که بر ما گذشت. ما همواره با نقض و خشونت از طرف سنت ها و باورها مواجه بوده ایم در این بیست سال دوره طلایی برای ما زنان گذشت. تا بتوانیم هویت خود را شناخته و ابراز موجودیت کنیم و در یک روز همه چیز نابود شد. زنان به عقب گرد بیست ساله برگشتند.
15 آگوست مثل روز عادی به دفتر خود رفتم، هر لحظه صدای ورود طالبان می آمدند..اما من هنوز نترسیده بودم زیرا فکر می کردم اجازه نمی دهیم آنان به کابل وارد شوند. کار خود را شروع کردم. تصادفا خانمی که دخترش قهرمان امنیتی بود و دخترش شهید شده بود به پیش من آمد و می گفت من نمی خواهم تو را هم مثل دختر خود از دست بدهم. من در فکر این بودم که حال این بانو چه حالی دارد و فکر می کند اگر دختر من شهید شده که طالبان دوباره برگردند و یا همه کسانی که بر علیه طالبان شهید داده بودند حال با پیروزی طالبان چه فکری دارند. این جواب برای من یکسال است که آزارم می دهد. خانم دیگری به من گفت که طالبان با ما زنان نظامی چه خواهند کرد. خانم دیگری نیز هراسان با مدارک به دفتر ما آمده بود که اسناد کاری خود را حفظ کنند. زنان اداره ما تا آخرین لحظه و با شجاعت در حال کار بودند..
وقتی از دفتر بیرون آمدم همکاران را دیدم که سرگشته اند. من به همکارانم گفتم برای من که زن هستم خطرناک تر است پس نترسید، ما تعهد داریم در روزهای سخت از ارزش های خود دفاع کنیم. اگر تسلیم شویم همه چیز را از دست می دهیم.
این خاطره کوچک من از شهامت زنان افغان است. وقتی ساعت 6 از کار برگشتم دیدم که طالبان با چهره های خشن خود بر شهر مسلط شدند. اما زنان در ادارات ماندند و هنوز هم در حال مبارزه هستند. ما بی پناه رها شدیم. زنان نامی و شاغل در سیستم قضایی بیشتر از بقیه در معرض خطرند. من هر بار در خانه های مختلف به سر می برم و هر روز جای خودم را عوض می کنم.
طالبان به صورت خودسرانه بر زنان کارمند سابق حمله می کنند و از آنان اسناد کاری سابق خود را می خواهند.
از نظر طالبان جرم یک زن به خانواده اش هم منتقل می شود. مثلا کسی که برادرش در بخش نظامی کار می کرده ، برادر کوچک و یا کلا خانواده اش مورد شکنجه قرار می گیرند . این وضع برای همه کارمندان سابق نظامی و امنیتی و یا پلیس مشترک است. خانواده های بسیاری از ترس جان خود و خانواده شان در فشار روحی و روانی قرار دارند.
مبارزه ما زنان و بازداشت های پی در پی ما ادامه دارد و حقوقمان پایمال می شود. اما طالبان ادعا می کند که زنان در حال فعالیت هستند، اما واقعیت این است که این زنان معدود نیز با انواع توهین و خشونت روبرو است.
بعضی دانشگاه ها تنها سه روز در هفته به دختران درس می دهند، دختران معدود دانشجو نمی توانند با اساتید حرف بزنند. ترس و نا امنی دختران شاد ما در بر گرفته است. در خیابان، پژمردگی زنان مشهود است. فشار علیه ما زنان از لحاظ اجتماعی تعصبات هر روز بیشتر می شود. اقلیت های مذهبی نیز تحت فشارند.
سلطه گرایی حق و حقوق ما را پایمال کرده در ایست بازرسی وقتی فارسی و دری حرف بزنیم مورد بازجویی قرار می گیریم که چرا پشتون حرف نمی زنیم. خود من برای فارسی حرف زدنم مورد بازخواست قرار گرفتم. حتی همسرم به مرا مواخذه می کند که دیگر نباید حق و حقوقت صحبت کنی، برایمان خطر ناک است.
کمک های حمایتی بین المللی نیز تنها به افراد مورد نظر طالبان می رسد. مثلا عنوان می کنند که کمک ها به هزاره ها و اقلیت ها نرسد و معمولا در میان پشتون ها توزیع می شود.
خشونت خانوادگی به دلیل فقر زیاد تر شده، و عامل اصلی نقض بسیاری از حقوق است. سیستم قضایی وجود ندارد که به آن رسیدگی کند. قوانینی اجرا می شوند که تنها به نفع طالبان است، مانند قوانین مربوط به مالیات و غیره.
فساد گسترده تر شده و به دلیل نبودن رسانه ها دیگر افشا نمی شود و کسی برای بررسی و شکایت نیز وجود ندارد.
ما زنان در افغان در ناامیدی هستیم، و این خاطرات تلخ همواره باقی می مانند من امیدی به بهبود وضعیت زنان افغانستان ندارم زیرا موجودیت و سیستم طالبان هیچ چشم انداز مثبتی برای ما زنان وجود ندارد.
حمایت مردان از ما زنان ، نیز مورد خطر است. آنان نیز تحت خشونت و فشار هستند ، طالبان هر روزه مردان را نیز بازداشت می کنند. ادارات بسیاری به زندان های خصوصی تبدیل شده و مردان هر روز در آن شکنجه می شوند. یکی از دوستان من می گوید در اداره ای نزدیک ما، شب ها از صدای فریاد شکنجه مردان و کودکان نمی توانیم شب را به صبح برسانیم.
مردان افغانستان با شکنجه طالبان روبرو هستند. مردان ما بیکار و از سر کار اخراج شده اند، این مردان هم نمی توانند از زنان و خانواده خود حمایت کنند. جامعه جهانی باید به مردان و زنان فراموش شده افغانستان کمک کنند. ادامه وضعیت فعلی باعث می شود ما دیگر انسان متعادلی را در این کشور نخواهیم داشت. ما از همه کسانی که به ارزش های انسانی باور دارند می خواهیم تا به ما کمک کنند.
خانم اشرفی
متاسفانه این تنها صدای بخشی از زنان افغانستان است و ما نمی توانیم صدای خاموش همه زنان افغان را بشنویم. و نمی توانیم بفهمیم چه بر سر زنان روستاها و شهره های دور افتاده افغانستان تحت کنترل طالبان آمده است.