چهل و نهمین نشست از سری نشستهای بازخوانی ادبیات ملل از فصل ادبیات آسیا، با بازخوانی و بررسی رمان «بادبادکباز» اثر نویسنده افغان، خالد حسینی، عصر پنجشنبه بیست و پنجم آبان ماه در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
در ابتدای جلسه احسان عسکریان توضیحاتی در باب معرفی کتاب و دلیل انتخاب آن، عنوان کرد. وی همچنین به این نکته اشاره نمود که خالد حسینی و رمان اولش که به سیوشش زبان دنیا ترجمه شده است، بهنوعی بهعنوان نمایندهی ادبیات افغانستان شناخته میشود. سپس فرید بنکدار صحبتهای خود را با معرفی ادبیات افغانستان و وقایع مؤثر در فرهنگ و ادب این کشور آغاز کرد. ازجمله وقایع مهمی که به آن اشاره شد، میتوان؛ ورود شوروی، جنگهای داخلی، حضور طالبان و ناتو و موج مهاجرتهایی که از اویل دورهی طالبان شروع شد را نام برد. وی در ادامه از اولین فعالیتهای ادبی، اولین نویسندگان، مترجمان و روزنامهنگاران افغان و همچنین در مورد ادبیات افغانستان از گذشته تا به امروز گفت. بنکدار همچنین نقلقولی از یکی از محققین ادبیات افغانستان به نام لطیف ناظمی عنوان کرد که : ” تا قبل از دورهی اشغال افغانستان توسط شوروی میشود گفت نوشتههای ادبی افغانستان که بیشتر نظم بوده تا نثر به دودسته تقسیم میشوند؛ یک دسته رئالیسم جستجوگر و آرمانگرا و دسته دیگر از دیدگاه اگزیستانسیالیستی بوده که در آثار روشنفکران و ادیبانشان دیده میشد اما بعد از اشغال دو جریان ایجاد شد؛ یکی ادبیاتی بود که تبلیغ حزبی انجام میداد، دستهی دوم ادبیات مقاومت افغانها و ضد کمونیست بود”
بنکدار معتقد است که ادبیات جدی افغانستان ادبیات مهاجرتشان است که غالب مهاجرت آنها به ایران، پاکستان و غرب بوده است. وی به نویسندگان افغان که آثارشان در ایران چاپ میشود اشاره کرد ازجمله محمدحسین محمدی، زریاب ، جواد خاوری و…
در ادامهی جلسه راحله فاضلی صحبتهایی در تکمیل توضیحات احسان عسکریان در مورد انتخاب کتاب بیان نمود و در این زمینه به دو نکته اشاره کرد که در اروپا و آمریکا بهخصوص بعد از ماجرای یازده سپتامبر،از کتاب استقبال خوبی شده است؛ چون از افغانها و طالبها و دنیایی که مردم غرب با آن بیگانه هستند سخن میگوید و نکتهی دیگر اینکه کتاب به انگلیسی نوشته شده و نویسنده در همان جامعه زندگی میکند که البته این نکته انتقادهایی را متوجه نویسنده میکند.
فاضلی دلیل جذابیت این رمان برای مخاطب ایرانی را عناصر آشنا و اشتراکات فرهنگی میداند. و به عقیدهی وی فیلمی که بر اساس این رمان ساخته شده میتواند یکی از دلایل پرفروش شدن آن باشد. فاضلی صحبتهای خود را با بررسی اسم کتاب ادامه داد و در این راستا به جملاتی از کتاب اشاره کرد :
” در جایی راوی میگوید : « افغانها به سنتها احترام میگذارند ولی از قواعد بیزارند و بادبادکبازی هم مثل بقیهی چیزهاست» خب ما در کتاب میبینیم که بادبادکبازی، سنتی هست که خیلی روی آن تأکید شده که در نگاه اول بهعنوان یک سرگرمی هست ولی تأثیر عمیقتری در آن جامعه دارد” . وی همچنین به تفاوت دو نگاه و دو سرنوشت و دو نسل بین امیر و پدرش و سهراب اشاره کرد؛ و شخصیتپردازی داستان و اشارات ضمنی رمان به وقایع تاریخی افغانستان را موردبررسی قرار داد.
در ادامه عسکریان در تکمیل صحبتهای فاضلی در مورد نگاه و رویکرد تاریخی خالد حسینی نکاتی را ذکر کرد.
بنکدار معتقد است چون رویکرد تاریخی دارد پس نقد تاریخی به آن وارد است و بیان کرد که رویکرد تاریخی خالد حسینی خیلی یکطرفه هست و خیلی از وقایع رو عنوان نکرده است. بنکدار از نگاه دیگری اشاره کرد باید به این نکته توجه کنیم که مخاطب اصلی کتاب جامعه آمریکا و مخاطب انگلیسیزبان است. وی در ادامهی صحبتهایش، بیان کرد؛که این رمان یک رمان اخلاقی –تربیتی بحث فرهنگها، اخلاقها و سیستمهای اعتقادی متفاوت را بیان میکند، بنکدار همچنین افزود سه جنبه مهم میتوانیم برای این رمان در نظر بگیریم: یکی جنبهی تاریخی داستان، جنبهی شخصیت اصلی رمان و تغییر و پخته شدن وی و جنبهی ساختاری رمان، رئالیسمی ساده ست که نگاه غالبش سمبلیستی است. بنکدار در ادامه به تمهایی که دررمان تشخیص داده است اشاره کرد :
تم خیانت و رستگاری که سمبل درخت انار و میوهاش سمبل مهمی ست که در ارتباط مستقیم با این تم است، مورد بعدی تم بخشش است که در رفتار حسن میبینیم و در طول رمان اتفاق میافتد، “بابا” طوری با حسن رفتار میکند که علی او را ببخشد و رحیم خان که از امیر طلب بخشش میکند، یک بحث دیگر تم عشق است که در عشق حسن به امیر و دیگران،عشق امیر به حسن، عشق پدرانه بابا به امیر و حسن، عشق علی به حسن و عشق رمانتیک امیر و ثریا میبینیم. یکی دیگر از مباحث مطرحشده؛ تم کشمکشهای قومیتی و تفاوت دیدگاه دینی و مذهبی است و مبحث دیگری که به آن اشاره شده تم مهاجرت و جنبههای مختلف آن و جنگ بقایی که در طی آن جریان دارد.
سپس مرتضی تقدسی صحبتهای خود را در مورد سینمای افغانستان و چگونگی ورود افغانها به عرصهی سینما و شرایط آن آغاز کرد و در ادامه به کارنامهی کاری کارگردان بادبادکباز “مارک فاستر” و فیلمنامهنویس آن “دیوید بنیوف” پرداخت و صحبتهای خود را با تحلیل فیلم از رویکردهای مختلف ادامه داد وی اضافه کرد سعی کارگردان بر نفی قومگرایی و نشان دادن اسلام بهعنوان توجیه خشونت است و فضای فیلم طوری ست که انگار کل افغانستان از دو قوم پشتون و هزاره ست درصورتیکه در واقعیت اینگونه نیست. تقدسی بااینکه معتقد است تیتراژ آغازین فیلم فوقالعاده ست؛ نقدی بر موسیقی تیتراژ پایانی با تِمی عربی دارد و دیگر مشکل فیلم را لهجهها و وجود دیالوگهای انگلیسیِ زیاد بین کاراکترهای افغان میداند. و صحبتهای خود را اینطور ادامه میدهد که فیلم شخصیتپردازی خوبی ندارد و برخی ورود و خروج شخصیتها از داستان خوب نیست و این فیلم نمیتواند تعریف خوبی از سینمای اقتباسی داشته باشد.
وی همچنین در مورد حضور گذرای خالد حسینی در فیلم توضیحاتی ذکر کرد و در مورد فیلمسازان افغان در ایران و فیلمهای افغان نامزد جوایز بینالمللی توضیح داد. در ادامهی نشست عسکریان و فاضلی بهاختصار به قیاس انتقادهایی که به خالد حسینی و جومپا لاهیری در زمینه رویکرد تاریخی پرداختند و تقدسی در زمینه نقدی به نوع انتقاد داشت وی اظهار داشت در مورد چیزی که نوشته شده بگوییم و به مطلبی که نوشته نشده نقدی وارد نیست. دراینبین تعدادی از حضار در مورد ادبیات و رمانهای تاریخی و رسالت نویسندهی اینگونه رمانها، مباحثی را بیان کردند.
در ادامه مباحث مطرحشده در نشست، فرید بنکدار در مورد سمبلهای موجود در داستان سخن گفت:
میتوان به بادبادک اشاره کرد که نشانه پیشگویی و پیشبینی، نشانهی تقدیراست و طنابهایی که با شیشه تزیینشده، نشانهی زیبایی و خشونت است.سمبل دیگر افسانهی رستم و سهراب است که مشترکاتی در داستان بادبادکباز و داستان رستم و سهراب وجود دارد. درخت انار سمبلی است که پیشتر بنکدار به آن اشاره کرد.و از زخم صورت (لبشکری) و تیر و کمان نیز بهعنوان دو سمبل دیگر این داستان یاد کرد.جلسه با توضیحات تکمیلی بنکدار و فاضلی در مورد ترجمههای مختلف این اثر و دیگر آثار خالد حسینی به پایان رسید.
منبع: کافه داستان