انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده . حامی
جستجو کردن
در گفتگو با فارس:
مدیر انجمن حامی از زنان فعال اجتماعی جامعه ایران ضمن بر شمردن اشتراکات فرهنگی و زبانی دو ملت ایران و افغانستان، فضای مثبتی را که برای مهاجرین توسط دولت، رسانه‌ها و نهادهای مدنی و سازمان‌های غیردولتی ایران انجام شده را فرصت مناسبی برای نزدیکی بیشتر دو ملت ارزیابی کرد.

«فاطمه اشرفی» مدیر انجمن حامی از زنان فعال اجتماعی جامعه ایران در گفت‌وگو با خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، ضمن بر شمردن اشتراکات فرهنگی و زبانی دو ملت ایران و افغانستان، فضای مثبتی را که برای مهاجرین توسط دولت، رسانه‌ها و نهادهای مدنی و سازمان‌های غیردولتی ایران انجام شده را فرصت مناسبی برای نزدیکی بیشتر دو ملت ارزیابی کرد.

اشرفی بیش از دو دهه است که در حوزه کمک‌رسانی به زنان و کودکان پناهنده قربانی مناقشات مسلحانه، درگیری‌های سیاسی و بحران‌های اجتماعی در کشورهای مسلمان فعالیت دارد.

انجمن حامی از سال 1374 به شکل غیر رسمی کار خود را در ایران آغاز کرد و عمده فعالیت‌های این انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده و مهاجر بود.

با توجه به حضور چند میلیون مهاجر افغانستانی در ایران عمده فعالیت‌های این انجمن در حال حاضر برای پناهندگان افغانستانی است که در ایران زندگی می‌کنند.

بخشی از فعالیت‌های این انجمن تمرکز بر آموزش کودکان مهاجر افغانستانی است.

به تازگی اصلاح آیین‌نامه آموزش کودکان اتباع خارجی در ایران که در تاریخ اول اردیبهشت 95 به تصویب نهایی هیئت دولت رسید، به مدارس آموزش و پرورش ابلاغ شده است.

فاطمه اشرفی در یک گفت‌و‌گوی تفصیلی با خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، جزئیات بیشتری از مصوبه اخیر هئیت دولت را تشریح کرد.

وی مصوبه اخیر هئیت دولت به عنوان یکی از مترقی‌ترین قوانینی که در جمهوری اسلامی تصویب شده است، یاد کرد.

اشرفی تاکید کرد که این مصوبه به ما، برادری و اخوت اسلامی را یادآوری می‌کند و نشان دهنده این است که دین اسلام برای دسترسی به موضوع آموزش هیچ گاه محدودیت و تبعیضی قائل نیست.

وی ورود مقام معظم رهبری به بحث دانش‌آموزان افغانستانی را مهم ارزیابی کرد و رویکردی که ایشان در این قضایا داشتند و رسانه‌ای شدن دیدگاه ایشان را تسهیل کننده اصلاح قوانین و مقررات موجود دانسته و با تقدیر از این رویکرد ارزشمند، ضرورت توجه همه جانبه به اجرای مصوبه را لازم دانست.

***متن کامل این گفتگو به شرح ذیل است***

فارس: افغانستانی‌ها اکثراً با فعالیت‌های شما و انجمن حامی آشنا هستند، برای آشنایی بیشتر بفرمائید که شما از چه سالی فعالیت خود را به شکل رسمی آغاز کردید؟

اشرفی: ما از سال 1374 فعالیت خود را به شکل غیررسمی در ایران آغاز کردیم و عمده فعالیت‌های ما مربوط به حمایت از زنان و کودکان پناهنده در ایران که اکثریت آنان را مهاجرین افغانستانی تشکیل می‌دهند، است.

فارس: آیا در این سال‌ها عمده فعالیت شما بیشتر بر آموزش متمرکز بوده است؟

اشرفی: در بحث آموزش ما صرفاً فعالیت‌ها و اقدامات خود را متمرکز به اجرای برنامه‌های آموزشی نکردیم که مدرسه تأسیس و بچه‌ها را جمع کنیم، چرا که فکر می‌کردیم نقشی که ما باید به صورت جدی دنبال کنیم، اصلاح نگرش‌ها، رویکردها و سیاست‌ها در خصوص  آموزش کودکان پناهنده و مهاجر است که به طور جدی هم به دنبالش بودیم و خوشبختانه به نتیجه رسید.

امروز با افتخار می‌توانیم ادعا کنیم که در جمهوری اسلامی ایران هیچ مانع قانونی برای دسترسی هیچ کودکی به آموزش رسمی کشور وجود ندارد.

فارس: چه سیاست‌هایی را می‌خواستید، تغییر دهید؟

اشرفی: سیاست‌های محدود کننده‌ای که در مقابل بخش قابل توجهی از گروه هدف ما قرار داشت وگرنه من همین الان با افتخار می‌توانم بگویم که بیش از 1500 کودک مهاجر بازمانده از تحصیل هر سال تحت پوشش مراکز آموزشی ما هستند اما واقعاً فکر می‌کنم که نقش و جایگاه سازمان‌ها و نهادهای غیر دولتی و مدنی فراتر از آن است که بخواهند خود را محدود در اجرای پروژه‌های کوتاه مدت و میان مدت نمایند.

ما باور داشته و داریم که برای اصلاح و تغییر نگرش‌ها و حذف موانع ساختاری فراروی حمایت از پناهندگان که البته بخش قابل توجهی از آنها متاثر از برداشت‌های سلیقه‌ای از قوانین و مقررات است، باید تلاش کنیم و نقش و جایگاه واقعی سازمان‌های توسعه‌ای را ایفا نمائیم.

بر همین اساس تقریباً در دو سال گذشته به صورت جدی به گفت‌وگو  و رایزنی با گروه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در کشور پرداختیم تا حساسیت و ضرورت پرداختن به موضوع آموزش برای کودکان مهاجر و پناهنده‌ای که در کشور هستند و امکان دسترسی به مراکز آموزش رسمی در کشور را ندارند را یادآوری کنیم، راهکار مناسبی برای این موضوع مغفول مانده پیدا کنیم که خوشبختانه با وجود موانع سخت و سنگینی که در مسیر راه قرار داشت و حتی تحمل هزینه‌های سنگین شخصی و اجتماعی این موفقیت حاصل شد.

با ایجاد یک همدلی خیلی خوب در میان تصمیم گیران و سیاست گذاران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور شاهد اصلاح آیین نامه آموزش کودکان اتباع خارجی در ایران بودیم که در تاریخ اول اردیبهشت 95 به تصویب نهایی هیئت دولت رسید.

فارس: شما در سخنرانی که چندی قبل در مشهد داشتید از این قانون به عنوان یکی از مترقی‌ترین قوانین در ایران اسم بردید، به نظر شما چه ویژگی‌هایی در این قانون وجود دارد که آن را مترقی کرده است؟

اشرفی: بله، من بر این باورم که از این مصوبه به عنوان یکی از مترقی‌ترین قوانینی که در جمهوری اسلامی تصویب شده می‌توان نام برد، چرا که به صراحت در ماده 2 این مصوبه از یکسان بودن و برابری حق آموزش و شرایط آموزش کودکان پناهنده و مهاجری که به هر دلیلی در ایران زندگی می‌کنند با کودکان ایرانی، اسم برده شده و دقیقاً می‌شود گفت که این ماده قانونی تذکری است بر برادری و اخوت اسلامی و نیز تحقق این مسئله که در قوانین جمهوری اسلامی ایران که برگرفته از اسلام و اندیشه‌های بلند امام راحل می‌باشد، هیچگونه محدودیت و تبعیضی برای دسترسی به آموزش و ارتقاء ظرفیت‌های فردی و اجتماعی وجود ندارد.

البته این مساله به صراحت در قانون اساسی کشور نیز مورد تاکید قرار گرفته که با مصوبه اخیر هیأت دولت شکل اجرایی به خود گرفت و من امیدوارم که در اجرا با مشکل خاصی مواجه نشود.

فارس: چرا نگران هستید که این قانون شاید اجرا نشود، این مصوبه خیلی صراحت دارد و هیچ نکته مبهمی در آن نیست؟

اشرفی: به طور طبیعی در سال اول یا حتی سال‌های اول اجرای هر قانونی با مشکلات پیش‌بینی شده یا غیر پیش‌بینی شده‌ای روبرو هستیم که بخشی از آن جزء عوامل سخت افزاری مانند کمبود فضای فیزیکی و امکانات آموزشی در مناطق و سکونت‌گاه‌های مهاجرین است که  اتفاقا در مناطق محروم و حاشیه‌ای شهرهای بزرگ واقع هستند.

مناطقی که حتی برای شهروندان ایرانی که از بضاعت کافی برخوردار نیستند نمی‌تواند تسهیلات و امکانات لازم فراهم نماید.

این دست از مشکلات باید در یک محدوده زمانی مشخص حل شود که البته نیاز به برنامه‌ریزی‌های لازم و تامین منابع مورد نیاز مانند ساخت و تجهیز مراکز آموزشی و تامین نیروهای آموزش دیده دارد اما در مقابل با مشکلات دیگری که در طبقه بندی‌های نرم افزاری قرار می‌گیرند هم روبرو هستیم مانند برخوردهای سلیقه‌ای که در بخش‌هایی از مدیریت‌های میانی و پائین دستی متولی حوزه آموزش شاهد هستیم.

در این رابطه متأسفانه اخبار و مستنداتی از برخی مدارس در شهرهای مختلف شنیده شده که علیرغم صراحت قانون و شفافیت شیوه نامه‌های صادر شده، کماکان از دانش آموزان مهاجر به صورت رسمی یا غیر رسمی شهریه دریافت می‌شود که یک نظارت قوی و موثر بر کارگزاران اجرای مصوبه را لازم می‌داند تا زمینه برداشت‌های غیرقانونی و سلیقه‌ای از مصوبه را به حداقل برسانند و حقوق مردمی که در نتیجه غفلت از قانون توسط عوامل اجرایی نادیده گرفته شده را احیا کند.

فارس: به نظر شما چگونه شد که این فضا در دولت و دستگاه‌های اجرایی شکل گرفت که با یک رویکرد مثبت به جامعه مهاجرین نگریسته شود؟

اشرفی: تغییر نگرش‌ها به جامعه مهاجرین یک پدیده چند وجهی و بیش از هر چیز اجتماعی است که باید در یک گذر زمانی و تاریخی مناسب پیش برود، اینکه در یک پروسه زمانی37 ساله با وجود تمام اشتراکات زبانی، اجتماعی، تاریخی و حتی اعتقادی و مذهبی میان جامعه ایرانی و افغانستانی شاهد بروز گرایش‌های مثبت اجتماعی برای تغییر وضعیت و جایگاه حقوقی پناهندگان و مهاجرین مقیم کشور هستیم، از این قاعده مستثنا نیست.

البته در این مسیر نقش عواملی مانند تغییر شرایط اقتصادی هر دو جامعه میزبان و مهاجر، تغییر جایگاه اجتماعی و آموزشی مهاجرین که به تنهایی عامل موثری برای برقراری ارتباط سالم و مثبت با جامعه میزبان است، عوامل و پدیده‌های بین‌المللی مانند مهاجرت‌های اروپایی؛ سیاست‌های داخلی و خارجی دولت‌ها و تغییر نگرش تهدید به فرصت، نقش تاثیر گذار رهبران مذهبی و سیاسی، افزایش نقش رسانه‌ها در تغییر نگرش‌های اجتماعی مردم را نمی‌توان نادیده گرفت.

به عنوان نمونه ما امروز مهاجرین نسل دوم و سومی را مشاهده می‌کنیم که در فضای نسبتا امن اجتماعی موجود در کشور امکان دسترسی به خدمات اجتماعی مورد نیاز مانند آموزش و بهداشت را یافته و در سایه این امکانات زمینه رشد فردی و اجتماعی خود را فراهم کردند و لذا جامعه ایرانی با نسلی از مهاجرین تحصیل کرده و فرهیخته که در محیط اجتماعی خودشان بزرگ شده و آداب و ارزش‌های شهروندی را می‌دانند روبرو هستند که در تغییر نگرش نسبت به جامعه مهاجرین اثر گذار بوده است.

تمام این‌ موارد در کنار هم بستری ایجاد می‌کند که موجب گرایش صرفا امنیتی به رویکردهای اجتماعی مهاجرین هستیم، این اصلاح نگاه و رویکرد به نوبه خود در سایر عرصه‌ها مانند آموزش، بهداشت، رفاه اجتماعی و قوانین مدنی آثار مثبت خود را نشان می‌دهد و به تدریج می‌توان انتظار داشت که با کاهش شکاف‌های اجتماعی شاهد کاهش خشونت‌های پیدا و پنهانی باشیم که گاهی در بعضی مناطق به گوش می‌رسد و از همه مهمتر این برتری رویکرد انسان مدارانه به رویکردهای قومی و ملیتی در روابط میان همه انسان‌ها تبدیل به یک ارزش اجتماعی مهم خواهد شد.

فارس: این تغییر رویکرد در رسانه‌ها به خصوص صدا و سیما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اشرفی: رویکرد رسانه‌های ما نسبت به مهاجرین تغییر اساسی پیدا کرده است، سال‌های 1385 تا 1390 به نظر می‌رسید صدا و سیما ملزم بود که برنامه‌هایی را با هدف مخدوش کردن افکار عمومی نسبت به مهاجرین تهیه و ارائه نماید تا به زعم سفارش دهندگان با تخریب فضای عمومی، زمینه بازگشت مهاجرین به کشورشان را فراهم نمایند که البته نتیجه معکوس آن به صورت افزایش آسیب‌های اجتماعی و افزایش تنش‌ها و خشونت‌های اجتماعی بروز کرد و در عین حال بهانه‌ای هم به گروه‌های مخالف ما در افغانستان داد که به سیاه نمایی علیه منافع ملی کشور بپردازند و حتی موجب تخریب وجهه بسیاری از شخصیت‌های فرهیخته و فرهنگی مهاجری شد که در ایران رشد کرده بودند و قرار بود در جایگاه عوامل موثر سیاسی و اجتماعی در افغانستان کار کنند.

 به هر حال دوران سیاهی بود که در جای خود آسیب‌های جدی و فراوانی نیز به دنبال داشت اما خوشبختانه در سال‌های اخیر و در نتیجه همان موج اجتماعی مثبت در جامعه با نسلی از برنامه‌سازان جوان، خوش فکر و متعهدی روبرو هستیم که به نوعی جهان وطنی فکر می‌کنند و از محدوده قالب‌های سرزمینی خارج شده و بیش از توجه به شناسنامه و شماره کارت ملی افراد به ارزش‌های انسانی و فراملی می‌اندیشند.

از این روست که آثار این تغییر نگرش‌ها را به خوبی در برنامه‌هایی که نه تنها در صدا و سیما بلکه در سایر رسانه‌ها شاهد هستیم که قطعا و بی اغراق در تغییر نگرش‌های عمومی تاثیر گذاشته و خواهد گذاشت.

فارس: شما از رویکردها صحبت کردید که به سمت مثبت جلو رفته اما با توجه به اشتراکات زیادی که میان مردم ایران و افغانستان از لحاظ دینی، مذهبی، فرهنگی وجود دارد، مردم افغانستان شناخت خوبی از ایران دارند، ولی متاسفانه هنوز جامعه ایران آنقدر که باید و لازم است نتوانسته علیرغم همه آن اشتراکاتی که گفته شد جامعه و مردم افغانستان را بشناسد، شما فکر می‌کنید برای اینکه جامعه ایران بیشتر بتواند با جامعه افغانستان در سطوح مختلف آشنا بشود چکار باید کرد؟ چرا جامعه ایران نتوانسته است آن شناخت لازم را از تنها کشور همزبان خود به دست آورد؟

اشرفی: این قضیه از نظر من خیلی غیر طبیعی نیست، من یادم است که بعد از یکی از انتخابات‌های ریاست جمهوری در ایران برای جلسه‌ای در مزار شریف افغانستان و با حضور جمعی از مردم محلی بودم، ناباورانه جمعیتی که آمده بودند با همراهان من که از جمله فعالان حوزه‌های سیاسی و اجتماعی در ایران بودند آشنا بودند و تقریبا آمده بودند که آخرین تحلیل‌های خود را در خصوص نتیجه انتخابات ایران تکمیل کنند و جلسه ما عملاً جلسه تحلیل انتخابات ایران شد و بعد که از آن جلسه خارج شدیم همراهان با کمال تعجب می‌گفتند، ما در تمام مدت جلسه اصلاً احساس نمی‌کردیم در گوشه‌ای از افغانستان هستیم. تعجب کرده بودند که این مردم در مزار شریف این قدر نسبت به موضوع ایران اشراف داشته و این قدر مسائل ریز را دنبال می‌کنند.

اما بر عکس این داستان، یک گروهی از خبرنگاران هراتی سال 86 مهمان ما در ایران بودند ما جلسه‌ای با یکی از مسئولین شبکه‌های برون مرزی صدا و سیما داشتیم، همه دوستان نشسته بودند که مسئول مربوطه قبل از ورود به جلسه من را صدا کرد و بعد از احوال پرسی و گرفتن اطلاعات کلی، از گروه از من پرسید باید با چه زبانی با این افراد صحبت کنم! و آیا احتیاجی به مترجم هست یا نه؟! من تعجب کردم و گفتم: آقا اینها افغانستانی هستند و از هرات آمدند، بعد ایشان گفتند: یعنی فارسی حرف می‌زنند؟ که البته من هنوز آن اتفاق را فراموش نکردم و البته نشان دردناکی بود بر عدم شناخت یک مسئول از افغانستان و هرات.

زمانی که در گذر از کوچه‌های خاکی بدخشان با بچه‌های کوچک روبرو می‌شدم و وقتی می‌فهمیدند ایرانی هستم، شعف خودشان را با نام بردن از عمو پورنگ نشان می‌دادند و از من می‌خواستند سلامشان را به وی برسانم.

فارس: سوال من هم همین است؛ چرا یک مدیر از موقعیت یک روستا در مکزیک با خبر است ولی هرات که یکی از مهم‌ترین شهرهای خراسان بوده و دو ساعت بیشتر از ایران فاصله ندارد هیچ اطلاعی ندارد؟

اشرفی: این موضوع نیاز به یک بحث خیلی طولانی دارد، متاسفانه اینها در کنار هم به نقاط ضعفی برمی‌گردد که در گذر تاریخ برای ما ایجاد شده است تا نگاهمان به شرق را از بالا به پائین و بالعکس به غرب را از پائین به بالا تغییر دهد و به همان نسبت سطح اطلاعات و روابط را تحت الشعاع قرار دهد.

در این فضای عمومی قاعدتا برنامه‌ریزی‌ها و سیاست گذاری‌های خرد و کلان هم تحت تاثیر قرار می‌گیرد و بر ارزش گذاری‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی در سطوح مختلف نیز اثر می‌گذارد.

به هر حال بخشی از این نگرش‌ها معلول سوابق و مسائل تاریخی است که تبدیل به مسایل اجتماعی شده و بخشی هم مربوط به شرایطی است که افغانستان را از رشد و توسعه طبیعی خود بازداشته است.

فارس: چندی قبل با «ملکوتی تبار» ریاست سازمان ارتباطات اسلامی خراسان رضوی گفت‌وگو داشتم وی گفت که قرار است ما توری داشته باشیم تا مردم از خراسان بتوانند هرات را ببیند. شما در جریان هستید؟

اشرفی: باید این کار بشود، در ایام تعطیل در محدوده مرزهای غربی کشور مردم روزهای تعطیل و حتی پنجشنبه و جمعه را در شهرهای مرزی ترکیه می‌گذرانند به گونه‌ای که اقتصاد محلی شهرهای مرزی ترکیه کاملا به آمدورفت‌های ایرانی‌ها وابسته شده است.

اما در مقابل چه تعداد از ایرانی‌های ما علاقه مند هستند که نه تنها برای تعطیلات بلکه سفرهای تحقیقی و جهانگردی به هراتی بروند که مملو از تاریخ کهن دو سرزمین است و محیط بکر این شهر به قدری زیبا و جالب است که کمتر کسی می‌تواند یک بار آن را ببیند و برای بار دوم برای دیدن آن اقدام نکند.

اینکه چه اتفاقاتی افتاده است که این گونه شده ریشه‌های تاریخی دارد که البته در سال‌های اخیر شائبه‌های امنیتی داخل افغانستان و حتی سیاسی و اجتماعی نیز به آن اضافه شده است.

فارس: خوب است که به ریشه‌ها اشاره کنید.

اشرفی: آنقدر که جامعه روشنفکران افغانستان از جامعه ایران خبر دارند، ایرانی‌ها از افغانستان خبر ندارند. موجی هم که الان هست یک موج عمیق نیست یک موج احساسی است و البته خیلی هم خوب است چون مقدمات ورود به یک فضای عمیق تر را ایجاد می‌کند.

یک بخشی از شناخت جامعه افغانستان از ایران، شاید برگردد به آن فرهنگ نوشتاری یا کتاب‌هایی که از ایران به افغانستان رفته است و خوراکی هست که مردم افغانستان از جامعه نخبگان و روشنفکری ایران دریافت کردند.

اما در این طرف دیگر داستان، باید بپذیریم در سال‌هایی که افغانستان از توسعه باز مانده که زمان کمی هم نبوده و نزدیک به 40 سال است، تقریبا هیچ گونه فرهنگ مکتوبی در این سرزمین شکل نگرفته و رشد عمیقی پیدا نکرده، مردم ایران هم اگر مردم افغانستان را در طی این 37 سال شناختند آن جنبه آوارگی، مهاجرت، پناهندگی و آن جنبه فرو افتادگی این ملت را دیدند و جنبه‌های اقتدار و سرافرازی را ندیدند.

از اینجاست که آن سابقه تاریخی در فرهنگ اجتماعی غلبه می‌یابد و احساسات برتری جویانه تقویت و گسترش می‌یابد.

فارس: الان در فضای رسانه‌ای ایران با یک رویکرد مثبت به مهاجرین نگریسته می‌شود، نگاه نخبگان و رسانه‌های داخل افغانستان نسبت به ایران چگونه است؟

اشرفی: به موضوع مهمی اشاره کردید، اگر شما چرخی در فضای رسانه‌ای داخل افغانستان بزنید با کمتر رسانه‌ای روبرو می‌شوید که حتی منصفانه درباره ایران قلم بزنند که دلایل متفاوتی را می‌توان برای آن در نظر گرفت.

در این رابطه اگر بخواهیم نگاهی از درون به این موضوع داشته باشیم باید به غفلت‌های خودمان در طول سال‌های گذشته اشاره کنیم که گاهی به عمد و گاهی به سهو موجب به حاشیه رفتن مهاجرین و خروج آنان از مرکز توجه طبیعی و لازم اجتماعی شدیم که امروز همان نادیده انگاشته‌شدن‌ها تبدیل به آفت‌های سیاسی و اجتماعی در داخل افغانستان شده است.

بخش دیگری از این مساله هم به موانع پنهان و آشکار سیاسی، قومی و مذهبی در داخل افغانستان بازمی‌گردد که موجب شده است نخبگان افغانستانی مسیر محافظه کاری را در برابر ایران پیش گیرند تا در فضای آشفته‌ای که وجود دارد کمتر آسیب ببینند.

فارس: آیا رویکرد منفی رسانه‌های افغانستان می‌تواند بیشتر به خاطر برخی نارسایی‌هایی باشد که در مورد مهاجرین به وجود می‌آید؟

اشرفی: بله دقیقا موضوع مهاجرین تبدیل به ابزاری شده که برخی در داخل افغانستان از آن به عنوان ابزار سیاسی استفاده می‌کنند بدون در نظر گرفتن اینکه مهاجرین و پناهندگان در سراسر دنیا با مشکلات و چالش‌های متفاوتی و متناسب با نوع و جنس جمعیت و نیز توان و قدرت کشور میزبان روبرو هستند.

 ما در ایران با وجود تمام مشکلات اقتصادی و اجتماعی که وجود دارد میزبان بیش از سه میلیون تبعه خارجی هستیم که تنها نیمی از آنان شناخته شدند و نیم دیگر به صورت غیر قانونی در کشوری با هزاران محدودیت زندگی می‌کنند.

محدودیت‌هایی که گریبان اتباع ایرانی ساکن در مناطق محروم کشور را گرفته است و نیازهای عدیده آنهایی را که حق مسلم استفاده از خدمات و امکانات دارند را هنوز پاسخ نداده است و طبیعی است که در این شرایط کاستی‌ها گریبان مهاجرین و پناهندگان را نیز می‌گیرد و اگر بخواهیم این مقایسه اشتباه را داشته باشیم و مهاجرین ساکن در ایران را با مهاجرین ساکن در کشورهای اروپایی ارزیابی کنیم و امکانات و شرایط آنها را به رخ بکشیم اصولا غیر منطقی و غیر منصفانه است و پذیرفتنی نمی‌باشد.

متاسفانه برخی رسانه‌ها در داخل افغانستان با اهداف مشخص و با برهم زدن آرامش عمومی جامعه و مردم موجب بسته شدن فضاهای تعامل و همکاری شدند و حتی زمینه‌های خدمات‌رسانی و تحقق حقوق حداکثری مهاجرین را از بین بردند.

آنچه که مهم اینکه بخصوص مسئولیت و وظیفه نخبگان فرهنگی و اجتماعی هر دو کشور ایران و افغانستان اقتضا می‌کند به منظور تحکیم روابط و اصلاح نگرش‌ها از برخوردهای احساسی و درگیر شدن در فضاهای تیره و تار سیاسی پرهیز کنند و با افزایش تعاملات زمینه تقویت دوستی و مودت متقابل را بیش از پیش فراهم نمایند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید