پدیده کودکان کار در ایران از شکل ملی خارج و به مسأله و معضلی منطقهای تبدیل شده است. شکاف جمعیتی میان کودکان کار ایرانی و خارجی بشدت در حال افزایش است. بسیاری از کودکان کار بدون خانواده و از طبقههای ضعیف اقتصادی هستند و حتی این احتمال وجود دارد که این کودکان به فروش رسیده یا اجاره شده باشند.
حداقل در میان جامعه آماری مورد مطالعه در طرح فعلی ساماندهی کودکان کار، نزدیک به 35 درصد از این کودکان قربانیان قاچاق هستند. جدیترین نگرانی در مورد این کودکان اقامتگاههای ناامنی است که این بچهها در آنها به سر میبرند؛ اقامتگاههایی که امکان هرگونه سوءاستفاده از این کودکان در آنها وجود دارد.
90 درصد کودکان کار و خیابان، مهاجر خارجیاند که 60 تا 70 درصدشان اسناد و مدارک هویتی ندارند. تنها 19درصد از کودکان کار، کودکان مهاجر و پناهنده دارای مدارک اقامت قانونی هستند. از جمعیت مورد مطالعه تقریبا 43درصد در 6 ماه اخیر وارد کشور شدهاند. بیشترین تعداد این مهاجران از هرات و روستاهای این ولایت هستند، در عین حال بچههایی را هم از کابل، قندوز و حتی بدخشان که دورترین و صعبالعبورترین مناطق افغانستان است، داریم.
در 15سال اخیر، موج جمعیتی که از ولایتهای جنوبی و شرقی افغانستان به دلیل اشتراکات مذهبی، زبانی و فرهنگی به پاکستان مهاجرت میکردند، به دلیل محدودیتهایی که پاکستان در سالهای اخیر برایشان ایجاد کرده است به سمت ایران تغییر پیدا کرده است. کار انجمن حامی در این طرح، آمایشی و اطلاع از وضع این کودکان است. در دو سال اخیر با موجی از مهاجرتهای جدید روبهرو هستیم که این مسأله در جامعه آماری مورد بررسی در این طرح کاملا مشهود است.
از مجموع کودکانی که تحت پوشش این طرح قرار گرفتهاند کمتر از 10درصد ایرانیاند وبقیه اتباع خارجی و از میان اتباع خارجی 95 درصد اتباع افغانستان، 3 درصد پاکستان و 2 درصد هم فرزندان مادر ایرانیاند.
چالش جدیدی که با آن رو به رو هستیم این است که این افراد اگر هم نتوانند خانوادگی مهاجرت کنند، کودکانشان را راهی میکنند. موضوع کودکان مهاجر و پناهنده یکی از حوزههای تخصصی و حرفهای انجمن حامی در طول بیش از دو دهه اخیر است. بیشتر کودکانی که مشمول این طرح شدند، کودکان سرچهارراهها هستند، اما بخش بزرگی از آنها در گاراژهای بازیافت یا مکانهایی مرتبط به این فعالیتها کار میکنند.
موضوع کار کودکان در خیابان الزاما با شرایط استیصال اقتصادی در خانوادهها مرتبط نیست و لازم است عوامل اجتماعی و فرهنگی که مسئولیتپذیری خانوادهها را کم کرده است بررسی شود. اگر همواره متصدیان مربوطه در این مسیر اقدام اشتباهی داشته اند دلیلی نمیشود که مسئولیتشان را از آنها سلب کنیم.
لازم است مطالبهگریهایمان در نقش کنشگران مدنی برای اصلاح برنامهها و رویههای سالم و موثر دولت برای کاهش کار کودکان افزایش دهیم. پدیده کار کودکان نماد آسیب است. تا زمانی که این آسیب مطالعه نشود، نمیتوان راهکار مناسب و پایدار برایش ارایه داد. از سال 84 که این طرح اجرا شده است، هیچ بانک اطلاعاتی در این مورد وجود نداشته است. باید به درون سیکل معیوب ساماندهی کار کودکان، نفوذ و ساختار را از درون اصلاح کرد. به اعتقاد ما باید به میدان آمد تا از درون سیستم، نقش اصلاحی خودمان را ایفا کنیم.